کتاب گویا
فصل ۱۴. سخت است که برنامه ی غلط آموزشی را بطور کلی عوض کرد
When I was teaching English in San Francisco, I had two Korean students named Jinny and Jacky (their American nicknames).
وقتی که در سن فرانسیسکو مشغول تدریس انگلیسی بودم، دو دانش آموز کرهای به اسم جینی و جکی ) اسم آمریکایی آنان این بود( داشتم.
Each of these students was struggling with her speaking and each wanted to attend an American university.
هر کدام از این دانش آموزان با مکالمه مشکل داشتند و هر جفت آن ها قصد داشتند در دانشگاه آمریکایی تحصیل کنند.
In order to be accepted into a university, the students had to pass the new TOEFL test, which included listening and speaking sections.
برای قبولی در دانشگاه این دانش آموزان نیاز به قبولی در تست تافل داشتند که شامل بخش های شنیدنی و مکالمه ای بود.
Jinny and Jacky had spent years studying English grammar in Korea.
جینی و جکی سال های زیادی را در کره به خواندن گرامر انگلیسی پرداختند .
As a result, their speech was slow, unnatural, and hesitant.
که در نتیجه مکالمات آنها بسیار آهسته، غیر طبیعی و همراه با دو دلی بود .
They felt nervous when speaking, constantly worried about making a mistake.
وقتی که صحبت می کردند احساس نگرانی داشتند که مبادا اشتباه کنند.
As students in my class, I taught each of them Rule Two.
به عنوان دانش آموزان کلاس، من به آنها قانون دوم را آموزش دادم.
I told them to stop studying grammar.
به آنها گفتم که بی خیال گرامر شوند.
I told them to get rid of their grammar books and their TOEFL books.
به آنها گفتم از شر کتاب های گرامری و تافل خود خلاص شوند.
I told them to do their best to stop even thinking about grammar.
به آنها گفتم که تا می توانند به گرامر فکر نکنند.
At first, both students were skeptical because this advice went against everything they had ever learned in school.
در ابتدا، هر دو آنها ساز مخالف زدند چون که این راهنمایی برعکس همه چیز هایی بود که در مدرسه یاد گرفته بودند.
Jinny eventually decided to accept my advice, while Jacky did not.
جینی بالاخره تصمیم گرفت که راهنمایی من را قبول کند، ولی جکی این کار را نکرد.
Over the next several months, Jinny completely avoided grammar study.
در طول چند ماه آتی جینی از خواندن گرامر کاملاً پرهیز کرد.
Jacky, unfortunately, continued.
متاسفانه جکی به خواندن ادامه داد.
I would often see Jacky studying grammar and TOEFL books in a cafe after class.
من بعد کلاس معمولا جکی را در کافه هنگام خواندن کتاب های گرامر و تافل میدیدم.
Gradually, Jinny began to feel more relaxed about English.
به تدریج جینی حس کرد که زبان انگلیسی برایش راحت تر شده است.
Her speaking became more natural and fluent.
مکالمه او طبیعی و روان شد.
She was thrilled with the improvement!
او بسیار از بابت پیشرفتی که داشت هیجان زده شده بود.
Jacky did not improve.
اما جکی پیشرفت نکرد.
She came to me and again asked for advice.
به سراغ من آمد و از من دوباره راهنمایی خواست.
She had once again failed to achieve the required TOEFL score.
او دوباره نمرهی لازم برای قبولی تافل را کسب نکرده بود.
Again I gave Jacky the same advice, stop studying grammar.
دوباره به جکی راهنمایی مشابه را دادم ،”بی خیال گرامر شو!
Yet, despite her continued failure, she just couldn’t believe me.
” ولی با اینکه او بار ها شکست خورده بود همچنان نمی توانست حرف من را قبول کند .
The beliefs of the hidden curriculum were so strong in her that she simply couldn’t accept another way.
اعتقاد او به برنامه درسی مخفی آنقدر قوی بود که روشی دیگر را نمی توانست قبول کند.
So she continued to focus on grammar books and TOEFL books.
پس او دوباره به خواندن کتابهای گرامر و تافل ادامه داد.
When I left that job, Jinny had moved on to an American university.
وقتی که از شغلم بیرون آمدم جینی به دانشگاه آمریکایی رفت.
Jacky, however, was still stuck in the language school.
ولی جکی همچنان در مدرسه زبان گیر کرده بود.
She was still studying grammar and still failing to achieve success.
او همچنان کتاب های گرامر می خواند و همچنان در کسب موفقیت ناکام بود.
Jinny and Jacky’s story is powerful because it shows us how strong the hidden curriculum can be.
داستان جینی و جکی بسیار آموزنده است چرا که نشان می دهد برنامه درسی مخفی چقدر می تواند قدرتمند باشد.
Despite years of frustration and failure, some people just can’t seem to break free from grammar study.
با این همه سال ناکامی و نا امیدی، بعضیها همچنان نمی توانند از گرامر خواندن دور شوند.
They will continue using the same failed method for years, never learning to speak English powerfully.
آنها همچنان به استفاده از روشی شکست خورده، ادامه می دهند و هیچ گاه یاد نمی گیرند که چگونه با قدرت انگلیسی صحبت کنند.
To me, that is the worst tragedy of the hidden curriculum.
برای من این بدترین تراژدی برنامه درسی مخفی است.
These limiting beliefs imprison many people into a downward spiral of failure.
این باور های محدود کننده بسیاری را در شیب منفی ناکامی، زندانی کرده است.
It saddens me to see this cycle of frustration and stress.
وقتی که این چرخه نا امیدی و استرس را می بینم دلم می سوزد.
For some, it may be difficult to accept Rule Two, but this rule is essential for your speaking success.
برای بعضی ها شاید سخت باشد که قانون دوم را قبول کنند، ولی این قانون برای مکالمه موفق ضروری است.
As Jinny and countless Effortless English members have proven, spoken grammar can be mastered without studying grammar rules.
همانطور که جینی و اعضای بی شمار Effortless English ثابت کرده اند بدون خواندن قواعد گرامری هم می توان به تسلط گرامر گفتاری رسید.
What I want you to remember is very simple: Do not study grammar rules.
چیزی که از شما می خواهم که به یاد داشته باشید بسیار ساده است: بی خیال قواعد گرامری شوید.
If you focus on grammar rules, it will hurt your speaking.
اگر بر روی قواعد گرامری متمرکز شوید به مکالمه شما آسیب خواهد زد.
You will speak more slowly.
شما خیلی آهسته صحبت خواهید کرد.
You will understand more slowly.
آهسته متوجه خواهید شد .
To put it strongly, grammar kills your English speaking.
خیلی روشن و واضح بگویم گرامر مکالمه انگلیسی را نابود می کند.
So if you have grammar books, throw them away.
پس اگر کتاب گرامری دارید، دورش بیاندازید.
Say goodbye to grammar books forever.
با کتاب های گرامری برای همیشه خداحافظی کنید.
If you want, you can even burn them, set them on fire.
اگر می خواهید می توانید آنها را بسوزانید، به آتش بکشانید .
Have a little celebration.
حالا شاد باشید.
Because grammar translation is worse than useless, it is actually harmful to your speaking ability.
چون روش گرامری ترجمه ای از بد هم بدتر است، در واقع برای مکالمه شما بسیار آسیب زننده است.
For Practice
برای تمرین
Exercise: Take a grammar holiday.
یک تعطیلی به گرامر بدهید.
For the next six months, just decide you are not going to study grammar.
برای ۳ ماه آتی، تصمیم بگیرید که به هیچ وجه به سراغ گرامر نمی روید.
In fact, do your best to completely forget about grammar rules.
در واقع، تمام تلاشتان را انجام دهید که کاملا قواعد گرامری را فراموش کنید.
Unlearn this information by avoiding grammar books.
با پرهیز کردن از کتاب های گرامری این اطلاعات را از ذهن خود حذف کنید.
Whenever you catch yourself thinking about grammar, immediately change your focus.
هرگاه که مشغول فکر کردن به گرامر بودید، تمرکز خود را تغییر دهید.
During this time, instead of worrying about mistakes, accept them.
در این دوره، به جای نگرانی از اشتباهاتی که دارید آنها را قبول کنید.
Accept that mistakes are normal and necessary.
قبول داشته باشید که اشتباهات عادی و لازم اند.
Focus on communicating.
به ارتباط داشتن متمرکز شوید.
The truth is that native speakers will still understand you even if you make grammar mistakes.
حقیقت اینجاست که بومی زبانان حتی اگر اشتباه گرامری هم داشته باشید حرف های شما را متوجه می شوند.
While schools hate mistakes, normal people really don’t care.
با اینکه مدارس از اشتباه کردن متنفر است ولی مردم عادی اصلا اهمیتی به اشتباهات شما نمی دهند.
They simply want to hear your ideas, your feelings, your thoughts.
آنها به دنبال شنیدن ایده ها، احساسات و افکار شما هستند.
In fact, native speakers make grammar mistakes, too, and they don’t get upset about them.
در واقع بومی زبانان هم اشتباه گرامری دارند و به هیچ وجه از این بابت ناراحت نمی شوند.