۴۰۰۰ کلمه ضروری – کتاب اول
فصل ۲۰. هفت شهر طلا

بخش اول – هفت شهر طلا

Many years ago, a Spanish officer named Coronado heard the story of seven great cities.

سال‌ها پیش، افسری اسپانیایی به‌نام کرونادو داستان هفت شهر بزرگ را شنید.

“The walls of these cities are made of gold,” his friends told him.

دوستانش به او گفتند: «دیوارهای این شهرها از طلا ساخته شده.

“The people eat meat from golden plates and dress in nice clothes,” they said.

مردم گوشت رو از بشقاب‌های طلایی می‌خورن و لباس‌های زیبا می‌پوشن.

They called these cities the Seven Cities of Gold.

» آن‌ها این شهرها را هفت شهر طلا نامیدند.

Were the cities real?

آیا شهرها واقعی بودند؟

Coronado never considered asking his friends.

کرونادو هرگز به این فکر نکرد که از دوستانش سوال کند.

Coronado thought to himself, The things in these cities must be worth a lot of money.

کرونادو با خود فکر کرد، چیزهایی که در این شهرها وجود دارد باید ارزش زیادی داشته باشند.

So he went to find the Seven Cities of Gold.

پس برای یافتن هفت شهر طلا رفت.

He took along three hundred men, many horses, and extra food.

او سیصد مرد، اسب‌های زیاد و غذای اضافی با خود برد.

They headed west.

آن‌ها به‌سمت غرب حرکت کردند.

Coronado wanted to achieve his goal very badly.

کرونادو بدجوری می‌خواست به هدفش برسد.

Coronado and his men rode for many days.

کرونادو و افرادش روزهای زیادی سواری کردند.

Then they saw some cities.

سپس چند شهر را دیدند.

“We found the Seven Cities of Gold!

مردانش گفتند:.

” his men said.

«ما هفت شهر طلا رو پیدا کردیم!

But Coronado wasn’t happy.

» اما کرونادو خوشحال نبود.

He had a different opinion.

او نظر دیگری داشت.

“These can’t be the Seven Cities of Gold,” he said.

گفت: «این‌ها نمی‌تونن هفت شهر طلا باشن.

“Look, they’re made of dirt!

» ببینید، اون‌ها از خاک ساخته شده‌ن!

” Coronado was right.

» کرونادو درست می‌گفت.

The cities weren’t bright and golden.

شهرها روشن و طلایی نبودند.

They were dirty and brown.

کثیف و قهوه‌ای بودند.

The people didn’t eat meat from golden plates.

مردم گوشت را از بشقاب‌های طلایی نمی‌خوردند.

They ate vegetables from regular bowls.

آن‌ها از کاسه‌های معمولی سبزیجات می‌خوردند.

They wore the most basic clothes.

ابتدایی‌ترین لباس‌ها را می‌پوشیدند.

Coronado regarded the cities as ugly places.

کرونادو شهرها را مکان‌های زشتی دانست.

“What happened to the cities of gold?

با خود فکر کرد:.

” he thought.

«چه اتفاقی برای شهرهای طلا افتاد؟

“Did someone destroy them?

آیا کسی اون‌ها رو نابود کرده؟

Was there a war?

جنگ بوده؟

Did someone already come and take the gold?

آیا کسی قبلاً آمده و طلا رو برداشته؟

That night, the people of the cities entertained Coronado and his men and served them food.

آن شب، مردم شهرها از کرونادو و افرادش پذیرایی کردند و برای آن‌ها غذا سرو کردند.

They advised Coronado to go home.

آن‌ها به کرونادو توصیه کردند که به خانه‌اش برود.

“There is no gold here,” they told him.

آن‌ها گفتند: «اینجا هیچ طلایی وجود ندارد.

Coronado was angry.

کرونادو عصبانی بود.

Did his friends lie to him?

آیا دوستانش به او دروغ گفتند؟

He left the next morning.

صبح روز بعد رفت.

He looked back at the cities one more time.

یک بار دیگر به شهرها نگاه کرد.

The sun reflected light on the dirt houses.

خورشید نور را روی خانه‌های خاکی منعکس می‌کرد.

Coronado thought he saw a bit of gold.

کرونادو فکر کرد که کمی طلا دید.

Were his friends right after all?

آیا دوستانش درست گفته بودند؟

“No,” he told himself.

باخودش گفت: «نه.

“It’s just the sun”.

فقط خورشیده».

Then he turned away and went home.

سپس برگشت و به خانه رفت.


بخش دوم – واژگان

Word list

لیست کلمات

achieve

دست پیدا کردن

v.

فعل.

To achieve something is to successfully do it after trying hard.

to achieve یعنی بعد از تلاش بسیار با موفقیت چیزی را انجام دادن.

I was happy that I could achieve my goal.

خوشحال بودم که می‌توانستم به هدفم دست پیدا کنم.

advise [ədˈvʌɪz]

نصیحت کردن

v.

فعل.

To advise someone is to tell them what to do.

نصیحت کردن کسی یعنی به او بگوییم چه کار کند.

My mother often advises people about their money.

مادرم اغلب به افراد درباره‌ی پولشان نصیحت می‌کند.

already [ɔːlˈrɛdi]

پیش از این

adv.

قید.

If something happens already, it happens before a certain time.

اگر چیزی already اتفاق بیفتد، قبل از زمان مشخصی اتفاق می‌افتد.

It is already time for the movie to start.

زمان شروع فیلم فرا رسیده.

Let’s go in.

بیایید داخل برویم.

basic [ˈbeɪsɪk]

ابتدایی

adj.

صفت.

If something is basic, it is very simple or easy.

اگر چیزی ابدایی باشد، خیلی ساده یا آسان است.

I learned some basic English skills in school today.

من مهارت‌های ابتدایی انگلیسی را امروز در مدرسه یاد گرفتم.

bit [bɪt]

ذره

n.

اسم.

A bit is a small amount of something.

ذره مقدار کمی از چیزی است.

I ate a bit of chocolate before I went to bed.

من یک‌ذره شکلات قبل از رفتن به تختخواب خوردم.

consider [kənˈsɪdə]

در نظر گرفتن

v.

فعل.

To consider something means to think about it.

to consider something یعنی درباره‌ی چیزی فکر کردن.

Pete didn’t like his job.

پیت شغلش را دوست نداشت.

He considered getting a new one.

او به پیدا کردن شغل جدید فکر کرد.

destroy [dɪˈstrɔɪ]

نابود کردن

v.

فعل.

To destroy means to damage something so badly that it cannot be used.

نابود کردن یعنی چیزی را بدجور خراب کردن به‌طوری که قابل استفاده نباشد.

The glass was destroyed.

شیشه نابود شد.

entertain [ɛntəˈteɪn]

سرگرم کردن

v.

فعل.

To entertain someone is to do something that they enjoy.

سرگرم کردن کسی یعنی کاری انجام دهید که آن‌ها دوست دارند.

The clown entertained the kids at the party.

دلقک بچه‌ها را در مهمانی سرگرم کرد.

extra [ˈɛkstrə]

اضافه

adj.

صفت.

If something is extra, it is more than what is needed.

اگر چیزی اضافه باشد، بیشتر از مقدار موردنیاز است.

The squirrel had extra nuts for the winter.

سنجاب آجیل اضافه برای زمستان داشت.

goal [ɡəʊl]

هدف

n.

اسم.

A goal is something you work toward.

هدف چیزی است که برای آن تلاش می‌کنید.

Her goal was to become a doctor.

هدفش دکتر شدن بود.

lie [lʌɪ]

دروغ گفتن

v.

فعل.

To lie is to say or write something untrue to deceive someone.

دروغ گفتن یعنی گفتن چیزی نادرست برای گول زدن کسی.

Whenever Pinocchio lied to his father, his nose grew.

هر گاه پینوکیو به پدرش دروغ می‌گفت، بینی‌اش بزرگ می‌شد.

meat [miːt]

گوشت

n.

اسم.

Meat is food made of animals.

گوشت غذایی است که از حیوانات درست شده‌است.

This piece of meat I’m eating tastes very good.

این تکه گوشتی که می خورم خیلی خوشمزه است.

opinion [əˈpɪnjən]

نظر

n.

اسم.

An opinion is a thought about a person or a thing.

نظر تفکری است درباره‌ی شخصی یا چیزی.

Meg told me her opinion of my story.

مگ نظرش را درباره‌ی داستانم گفت.

She said it was not funny.

گفت که خنده‌دار نبود.

real [riːl]

واقعی

adj.

صفت.

If something is real, it actually exists.

اگر چیزی واقعی باشد، واقعاً وجود دارد.

Some people don’t believe in alien from space, but I think they’re real.

بعضی افراد به آدم‌فضایی‌ها باور ندارند، اما من فکر می‌کنم واقعی هستند.

reflect [rɪˈflɛkt]

منعکس کردن

v.

فعل.

To reflect is when a surface sends back light, heat, sound or an image.

منعکس کردن وقتی است که سطحی نور، گرما، صدا یا تصویر بازتاب می‌کند.

Her face was reflected in the smooth glass.

صورتش در شیشه‌ی صاف منعکس شد.

regard [rɪˈɡɑːd]

ملاحظه کردن

v.

فعل.

To regard someone or something is to think of them in a certain way.

to regard someone/something یعنی به کسی یا چیزی به‌طور خاصی فکر کنید.

The boy regarded the girl as a good friend.

پسر دختر را به‌عنوان دوست خوبی می‌دانست.

serve [səːv]

سرو کردن

v.

فعل.

To serve someone is to give them food or drinks.

سرو کردن یعنی به کسی غذا یا نوشیدنی دادن.

He served us our drinks quickly.

او نوشیدنی‌های ما را سریع سرو کرد.

vegetable [ˈvɛdʒtəb(ə)l]

سبزیجات

n.

اسم.

A vegetable is a plant used as food.

vegetable گیاهی است که به‌عنوان غذا استفاده می‌شود.

Carrots are my favorite vegetable.

هویج گیاه خوراکی موردعلاقه‌ی من است.

war [wɔː]

جنگ

n.

اسم.

A war is a big fight between two groups of people.

جنگ دعوای بزرگی است بین دو گروه از مردم.

Many young men died in the war.

مردان جوان زیادی در جنگ کشته شدند.

worth [wəːθ]

باارزش

adj.

صفت.

If something is worth an amount of money, it costs that amount.

اگر چیزی ارزش مقدار پولی را داشته باشد، آن مقدار می‌ارزد :|.

Our house is worth a lot of money.

خانه‌ی ما ارزش زیادی دارد.


                    

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا