در اوایل دههٔ ۲۰۲۰، خوانندگان به سمت کتابهایی که بهتوضیح آشفتگیهای سیاسی میپرداختند، هجوم آوردند. اما آیا جهان اکنون بهحدی تاریک شده که خواندن درباره – دشوار باشد و آیا پادکستسازها جای نویسندگان را گرفتهاند؟
Emma Loffhagen
در دههای که پیش از همهگیری پیش آمد، کتابهای غیرداستانی بهنظر میرسیدند که توقفناپذیرند. خوانندگان به سمت کتابهایی که دنیایی را که توسط برکسیت، ترامپ، جنبش #MeToo و تغییرات اقلیمی دگرگون شده بود، توضیح میدادند، هجوم آوردند. عناوینی همچون «On Tyranny» اثر تیموتی اسنایدر، «Invisible Women» نوشته کارولین کریادو‑پریز، و «White Fragility» رابین دانژلو، به سرعت در صدر فهرستها صعود کردند. حس میشد که خود خواندن بخشی از واکنش شهروندی است، راهی برای درک آنچه اتفاق میافتد و شاید تأثیرگذاری بر آنچه ممکن است در آینده رخ دهد.
بهسرعت به زمان حال میرویم و تصویر در حال تغییر است: گزارشی اخیر از NielsenIQ نشان داد که فروش کتابهای غیرداستانی تجاری بهطرز قابلتوجهی کاهش یافته است. از نظر حجم، این دستهبندی بین تابستان گذشته و همین دورهٔ امسال ۸٫۴٪ کاهش داشته – تقریباً دو برابر کاهش فروش رمانهای کاغذی – و از نظر ارزش ۴٫۷٪ کاهش دارد. اگرچه برخی استثناها وجود دارد، مانند «Raising Hare» اثر کلویی دالتون و «Want» نوشته جیلیان اندرسن، ۱۴ تا از ۱۸ زیرمجموعهٔ کتابهای غیرداستانی کاهش یافتهاند.
بهصورت تجربی، نویسندگان فشار را حس میکنند. پس از دریافت انبوهی از ردهای یک پیشنهاد کتاب غیرداستانی، یک نویسنده به من گفت بازخورد ناشران این بود که «کتابهای غیرداستانی اصلاً فروشی ندارند». نویسنده دیگری بهدلیل توصیهٔ نمایندهاش از غیرداستانی به داستانی سوئیچ کرده است چون «جایی که در آن جهنم است». سومی به من گفت که شنیده است ناشران از هر کتاب غیرداستانی که «مناسب هالیوود» – یعنی خاطراتی که برای تلویزیون ساخته شدهاند، خسته شدهاند.
در گفتوگو با افراد داخل صنعت نشر و خوانندگان، یک واژه که بارها ظاهر میشد، «فرارگری» (escapism) بود. جهان خستهکننده است، بنابراین خوانندگان بهجای جستجوی وضوح، بهدنبال پناهگاهی میگردند. برخی ناامید شدهاند؛ خواندن پرشتاب یک دههٔ گذشته جهان را همانطور که بسیاری امیدوار بودند، تغییر نداده است. «بهنظر من قطعاً حس خستگی حاکم است»، میگوید هولی هارلی، مدیر اداری انتشارات Head of Zeus. «اخبار وحشتناکاند. مردم احساس اشباع میکنند. همین فرارگری است که باعث رشد چشمگیر «romantasy» میشود.»
امیلی اش پاول، خبرنگار و میزبان یک کلاب نوشتن، موافقت میکند. او میگوید: «امور در زندگیمان در حال حاضر آنچنان تاریک است که مردم میخواهند کمی فرار کنند و زندگی دیگران را بهعنوان تجربهای قرض بگیرند». برای هارلی، اینجا همان نقطهای است که میراث سال ۲۰۲۰ بهوضوح میجذبند. او میگوید: «این وحشتناک است، اما بسیاری از علاقههای ربطدار به عدالت اجتماعی که بر پایه روندها شکل گرفتهاند، کاهش یافتهاند».
در ماههای پس از تجدید حیات جنبش Black Lives Matter، بریتانیا شاهد افزایش ۵۶٪ در فروش کتابهای نویسندگان رنگینپوست تا سال ۲۰۲۱ بود و رنی اددو‑لاج اولین نویسندهٔ سیاهپوست بریتانیایی شد که صدر جدول کتابهای غیرداستانی بریتانیا را بهدست آورد. اما این شتاب متوقف شد – در واقع، تحلیل بعدی توسط The Bookseller نشان داد که رونق پس از BLM «موفق به دستیابی به گسترش وعدهشدهٔ خروجی ناشرین نشد».

«من پیش از این در انتشاراتی کار میکردم که کتاب «How to Argue With a Racist» را منتشر کرده بود»، میگوید هارلی درباره کتاب آدم رادرفورد ۲۰۲۰. «این کتاب رشد سرسامآوری داشت – و سپس فروکش کرد. انتظار نمیرفت برای یک کتاب پرفروش چنین باشد.»
بهنظر برخی نویسندگان، مشکل نه تقاضا بلکه عرضه است: آیا ما بهسادگی کتابهای غیرداستانی با کیفیت بالا را کمتر منتشر میکنیم؟
صنعت «تا آنقدر ریسکگریز شده که تمام آثاری که منتشر میکنند کسلکنندهاند»، یک رماننویس که تمایلی به نام روشن نکردن داشت، به من میگوید. «من کتابهای غیرداستانی قدیمی – روایتمحور، مجموعههای واقعی مقاله – میخوانم. اما تقریباً تمام آثار جدید، سیاست پاپ یا نوشتاری پر از اصطلاحات تخصصی درباره موضوعات خاص مانند تاریخ مقاومت از طریق غذا یا هرچیز دیگری است – مثل اینکه چه کسی در یک بار دربارهٔ این موضوع صحبت میکند؟»
یک نویسنده دیگر میگوید بخشی از مشکل این است که تعداد زیادی کتاب بهدلیل تعداد دنبالکنندگان، نه بهدلیل ایدهها، سفارش میشود. «بسیاری از کتابهای غیرداستانی که در حال حاضر سفارش داده میشوند، در اصل افراد هستند که بر پایهٔ دنبالکنندگان بزرگشان سود میبرند»، میگوید او. «این حس میشود که بسیار تحتتاثیر اینستاگرام است. آیا این کتاب واقعاً لازم بود؟ یا میتوانست یک کپشن باشد؟»
کتابهای غیرداستانی بهطور فزایندهای با انبوهی از اطلاعات رایگان – و اغلب عالی – در سایر منابع رقابت میکنند. مقالات ویدئویی آنلاین در ۲۰ دقیقه به سیاست و روانشناسی میپردازند، در حالیکه پروژهٔ The Rest Is … تبدیل به یک غولپیکر شده است که روشنفکری عمومی را به قطعات کوچک سرگرمی تبدیل کرده است. چرا ۱۵ پوند برای کتابی دربارهٔ یک موضوع پرداخت کنیم وقتی چند پادکست میتوانند همان را در مسیر رفتوآمد شما توضیح دهند؟ این قطعاً فروش سختی برای ناشران غیرداستانی است.
«پادکستها بهطور مستقیم با کتابهای غیرداستانی رقابت میکنند»، هارلی میپذیرد. «ناشران باید چابکتر باشند.»
پاول موافق است. او میگوید: «ما آنقدر با محتوا سرریز شدهایم که [رسانههای دیگر] تقریباً جایگزین یادگیری غیرداستانی میشوند. مردم احساس میکنند میتوانند همان بینش را بدون غوطهور شدن در یک کتاب بهدست آورند.»
اما تحوُّل به صدا لزوماً به معنی رها کردن کتابهای غیرداستانی نیست. فروش کتابهای صوتی بهشدت رشد کرده؛ سهم خریدهای غیرداستانی در قالب صوتی نسبت به سایر قالبها در طی پنج سال تقریباً دو برابر شده است، که افراد ۲۵ تا ۴۴ ساله این روند را پیش میبرند. «برخی نویسندگان اکنون فروش خود را در قالب صوتی چهار یا پنج برابر فروش فیزیکیشان میکنند»، میگوید هارلی.
کارولین سندرسن، ویراستار همکار در The Bookseller، نکتهای از جزئیات میافزاید. او میگوید: «در اینجا یک اکوسیستم طولانیمدت وجود دارد که این موارد یکدیگر را پشتیبانی میکنند». «بهعنوان مثال، محبوبیت پادکست The Rest Is History بدون شک فروش کتابهای غیرداستانی دومینیک سندبروک و تام هلند را تقویت میکند. همینطور برای روری استوارت با پادکست The Rest Is Politics.»
همچنین مهم است به یاد داشته باشیم آنچه هارلی به عنوان طبیعت «تغذیه و قحطی» نشر توصیف میکند. «از زمان همهگیری، هیچ کتاب پرفروش سرسامآوری ندیدهایم که منجر به شکلگیری یک کلاس یا حوزهٔ خاص شود.» در مقابل، پرفروشهای پیشین شامل کتابهایی مانند «A Short History of Nearly Everything» بیل برایسون و «Sapiens» یووال نوح هراری بودهاند که موفقیت شگرف آنها بازارهای کتابهای غیرداستانی را در دهههای ۰۰ و ۲۰۱۰ شکل داد.
در حقیقت، برخی زیرژانرها بهنظر میرسد ایستادگی میکنند یا حتی در حال رشد هستند. زیستنامه و خودزیستنامه همچنان قدرتمند هستند، همانطور که کتابهای حوزهٔ سلامت، روانشناسی پاپ و عناوین «تفکر هوشمند» نیز هستند؛ همانطور که کتاب محبوب امسال مل روبینز «The Let Them Theory» نشان میدهد.
رشد کتابهای خودیاری و توسعهٔ شخصی نشانگر یک تغییر فرهنگی گستردهتر است: در حالی که علاقه به کتابهای سیاسی یا عدالتاجتماعی سرد میشود، خوانندگان بهتدریج تمایل به بهبود شخصی پیدا میکنند.
برای سندرسن، بزرگترین اشتباه این است که فرض میکنیم کتابهای غیرداستانی یک ارگانیسم واحد هستند. «موفقیت یک کتاب میتواند تمام تصویر را تغییر دهد. در سالی که کتاب «Spare» شاهزاده هری منتشر شد، کسی دربارهٔ کاهش کتابهای غیرداستانی صحبت نکرد.»
هارلی موافق است. او میگوید: «در چند سال اخیر رشد دو رقم را مشاهده کردیم و هر بار بهدلیل یک یا دو کتاب عظیم بوده است. اکنون فاصله بین این کتابهای پرفروش و آنچه ما «میانی‑لیست» مینامیم، واضحتر است. کتابها یا بهطرز شگفتانگیزی میدرخشند یا بهسختی میفروشند.»
آنچه سندرسن را آزار میدهد، نه چرخهٔ فروش بلکه بازی طولانی است – زیرا کتابها بهطور فزایندهای تحت فشارهای ممنوعیت در ایالات متحده و فشارهای سیاسی بر آموزش و کتابخانهها در سراسر جهان قرار میگیرند؛ اهمیت دفاع از کتابهای غیرداستانی دقیق و بلندمدت بهعنوان ابزار تفکر انتقادی هرگز اینچنین واضح نبوده است. «صرفنظر از فروش، من با تمام وجود بر اهمیت کتابهای غیرداستانی بلندمدت در کمک به درک جهان تأکید میکنم»، میگوید او. «ما به آن نیاز داریم. نوسانات فروش همانگونه که آب و هوا است؛ اما ما باید به آب و هوای کلی (آب و هوا) نگران باشیم، نه فقط به تغییرات کوتاهمدت.»
