کتاب گویا
فصل ۲۰. هفتمین قاعده – انگلیسی را با قصه های جذاب یاد بگیرید
The primary purpose of Effortless English is to teach you to speak and understand English quickly, correctly and automatically.
یکی از اولین اهداف Effortless English این بوده که به شما صحبت کردن و فهمیدن انگلیسی را سریع، درست و خودکار آموزش دهد.
That “automatic” part is what separates this method from so many others, and automatic comes from thinking in English.
قسمت “خودکار” قسمتی است که این روش را از سایرین متفاوت می کند و خودکار بودن از فکر کردن در انگلیسی به وجود می آید.
When you think in English, you no longer translate.
وقتی که شما به انگلیسی فکر می کنید، دیگر ترجمه نمیکنید.
You no longer think about grammar or pronunciation.
دیگر به گرامر و تلفظ فکر نمی کنید.
The language has become a deep part of you.
انگلیسی به بخشی عمیق در شما تبدیل شده است.
just like your own native language.
درست همانند زبان مادری خودتان.
At this stage, you have achieved effortless English.
در این مرحله شما Effortless English را کسب کرده اید.
You understand instantly, with no stress.
شما بدون هیچ استرسی سریعاً متوجه می شوید،.
Because you think in English, words flow out of your mouth quickly and easily.
چون شما به انگلیسی فکر می کنید، کلمات سریع و آسان از دهانتان جاری می شوند.
You use correct grammar, yet never consider grammar rules.
گرامر درست را بدون فکر کردن به قواعد گرامری استفاده می کنید.
If someone asks how you do it, you probably say, “I don’t know.
اگر کسی از شما پرسید چگونه این کار را می کنید، احتمالاً میگویید “نمی دانم.
I just know what sounds right.
فقط می دانم چه چیزی به نظر صحیح می آید”.
Speed is the most obvious change at this stage.
سرعت مشهود ترین تغییر در این مرحله است.
You are able to instantly understand and instantly respond.
شما قادرید که سریعاً متوجه شوید و سریعاً واکنش نشان دهید.
The hesitation is gone.
دو دلی از بین می رود.
The strain, the stress, the doubt, the confusion – all gone.
تقلا ،استرس، شک و شبهه، گیجی، همه و همه از بین می روند.
You are like the professional soccer player, performing with power and grace.
همانند یک بازیکن فوتبال حرفه ای هستید که با قدرت و ظرافت کار می کند.
At this point on the road to fluency, you have learned most of the Effortless English system.
تا به اینجا در جاده تسلط شما Effortless English را یاد گرفته اید.
You have just one more rule to learn and I have saved the best for last.
فقط یک قانون دیگر وجود دارد و من بهترین را برای تان در آخر کنار گذاشته ام.
Rule Seven is the method that trains speed.
قانون هفتم روشی است که به شما تمرین سرعت میدهد.
So what is it?
خب این قانون چیست؟
Listen-and-answer stories.
داستان های گوش بده – پاسخ بده.
That’s the seventh and final rule of Effortless English.
این قانون هفتم و پایانی Effortless English است.
Learn to think in English with listen-and-answer stories.
با این داستان ها یاد بگیرید که به انگلیسی فکر کنید.
What are listen-and-answer stories, or, as I sometimes call them, mini-stories?
داستان های گوش بده – پاسخ بده یا داستان هایی که من گاهی داستان های کوتاه خطابشان می کنم چه داستان هایی اند؟
Well, remember in the past when you went to English school?
خب زمانی که به مدرسه های انگلیسی می رفتید را بیاد دارید؟
You probably were taught with a lot of listen and repeat drills.
احتمالا شما با گوش دادن و تکرار کردن قواعد آموزش دیده بودید.
You know, when the teacher would say, “Repeat after me Hi, how are you?
وقتی که معلم می گوید بعد از من تکرار کنید Hi, How are you?
” And everyone in the class would say in unison, “Hi, how are you?
و همه با هم تکرار می کنند Hi, How are you?
” Then the teacher would continue, “I’m fine, and you?
و سپس معلم ادامه می دهد I’m fine, and you?
” Then all of the class together said, “I’m fine, and you?
سپس همه کلاس با هم می گویند I’m fine, and you?
” This is listen and repeat.
این روش گوش دادن و تکرار کردن است.
It’s an old way to learn English.
این یک روشی قدیمی برای یادگیریست.
But, it’s not powerful.
ولی قوی نیست.
Why?
چرا؟
When you listen and repeat, you don’t need to think in English.
وقتی که شما گوش می دهید و تکرار می کنید، نیازی به فکر کردن به انگلیسی ندارید.
You don’t need to think at all.
شما اصلاً نیازی به فکر کردن ندارید.
You just repeat what the teacher said.
شما فقط چیزی که معلم می گوید را تکرار می کنید.
You don’t even need to understand what you are saying, but still you repeat.
حتی نیازی به فهمیدن اینکه او چه می گوید ندارید ولی با این حال شما گفته او را تکرار می کنید .
It’s a mindless exercise with little benefit.
این تمرینی بدون دخالت ذهن با کمترین منفعت است.
Now sometimes, after you’ve gotten used to listening and repeating in one of these traditional classes, the teacher will start asking you questions so you can answer with some of the responses you’ve learned.
حالا بعضی وقتها، بعد از اینکه کمی در کلاس های سنتی گوش دادید و تکرار کردید، معلم شروع به سوال پرسیدن می کند که شما می توانید با واکنش هایی که یاد گرفته اید به آنها پاسخ دهید.
For example, instead of having you repeat, she’ll ask: “How are you?
بطور مثال، به جای تکرار کردن معلم از شما می پرسد How are you?
” You’ll say, “I’m fine, and you?
و شما می گویید I’m fine, and you?
” This is a bit better, since you’re at least answering questions and not just repeating phrases you may or may not understand.
که این حالت کمی بهتر است چون شما حداقل به جای تکرار عباراتی که امکان دارد متوجه شوید یا نشوید مشغول پاسخ دادن به سوالات هستید.
The problem is, these are scripted answers.
مشکل اینجاست که اینها پاسخ های از قبل پیش بینی شده اند.
When the teacher asks, “How are you?
وقتی که معلم می پرسد how are you?
” you always say, “I’m fine, and you?
شما همیشه می گوییدI’m fine and you.
” You already know what the teacher is going to say and you already know what you are going to say.
می دانید که معلم قرار است چه بگوید و می دانید که شما قرار است چه بگویید.
Yet, real conversations are unpredictable.
مکالمات واقعی غیر قابل پیش بینی هستند.
You never know what is coming next.
هرگز نمی دانید چه قرار است رخ دهد.
You have to be ready for anything.
باید برای همه چیز آماده باشید.
Listen-and-answer stories are much more powerful.
داستان های گوش بده – پاسخ بده خیلی قوی تر هستند.
Perhaps the first question we should ask is, “Why stories?
احتمالاً اولین سوالی که برای شما پیش می آید این است: چرا داستان ها؟
” In Rule Five, I taught you about point\- of-view stories.
در قانون پنجم من به شما درباره داستان های دیدگاه گفتم.
In Rule Six, I encouraged you to read and listen to authentic materials, especially stories.
در قانون ششم شما را تشویق به خواندن و شنیدن منابع معتبر مخصوصاً داستان ها کردم.
Now I’m telling you the key to automatic English is listen-and-answer stories.
حالا به شما می گویم که کلید انگلیسی خودکار داستان های گوش بده – پاسخ بده است.
Stories are incredibly powerful, because they are an ideal way to deliver information to the brain.
داستان ها به طور شگفت آوری قدرتمند اند چرا که آنها روشی ایده آل برای تحویل اطلاعات به مغز هستند.
Human beings have used stories to teach and learn for thousands of years, since well before the invention of writing.
انسان ها هزاران سال پیش حتی قبل از اختراع خط از داستانها برای آموزش و یادگیری استفاده می کردند.
What makes them powerful?
چه چیزی موجب شده داستان ها اینقدر قوی باشند؟
Stories are emotional.
داستان ها احساسی هستند.
We love the heroes and hate the villains, and that’s important.
ما عاشق قهرمان ها هستیم و از انسان های شرور متنفریم، و این مهم است.
because emotions create stronger memories.
چرا که احساسات خالق خاطرات قدرتمند اند.
This is why religions have used stories for thousands of years to teach their principles.
به همین دلیل است که از هزاران سال قبل، ادیان از داستان ها برای تدریس اصولشان استفاده می کردند.
They could just teach the principles directly, but they know that stories create a stronger and deeper impression.
آنها می توانستند مستقیماً اصولشان را آموزش دهند، ولی می دانستند که داستان ها عقیده ای عمیقتر و قوی تر می سازند.
And when a story is designed to be strange, funny, or highly emotional, it is even easier to remember.
و وقتی که داستانی طراحی شود که عجیب ،خنده دار یا به شدت احساسی باشد، ساده تر به خاطر سپرده می شود.
This is why listen-and-answer stories use strange characters and exaggerated events.
به همین دلیل است که داستان های گوش بده – پاسخ بده از شخصیت های عجیب و وقایع اغراق آمیز ساخته شده اند.
Which is easier to remember: a normal person with brown hair, or a person who is only one meter tall with green hair?
کدام ساده تر به خاطر سپرده می شود: یک شخص معمولی با موهایی قهوه ای یا یک شخص که یک متر قد دارد و موهایش سبز است.
If you meet both briefly at a party, which are you most likely to remember a year later?
اگر آنها را در مهمانی ای ملاقات کنید کدام را بعد از یک سال به یاد خواهید آورد؟
Usually it’s the one that is not “normal.
معمولا کسی که عادی نیست.
In addition to being strange, funny, or exaggerated, listen-and-answer stories use a very specific technique called “asking a story.
در کنار عجیب، خنده دار بودن، یا اغراق آمیز بودن، داستان های گوش بده – پاسخ بده از تکنیکی که “داستان را بپرس” نام دارد استفاده میکند.
” Please note, I did not say telling a story.
لطفاً این را به یاد داشته باشید، نگفتم تعریف یک داستان.
I said asking a story.
گفتم پرسیدن یک داستان.
This is a technique developed by Blaine Ray.
این تکنیکی است که توسط بلین ری ساخته شده است.
The teacher creates the story by asking a lot of very simple and easy questions.
معلم با پرسیدن چندین سوال خیلی ساده و آسان داستانی را می سازد.
Why?
چرا؟
Because the questions train you to understand and respond more quickly.
چون سوال ها شما را تمرین می دهند که سریع متوجه شوید و واکنش نشان دهید.
A listen-and-answer story is not a passive activity.
یک داستان گوش بده – پاسخ بده غیر فعال نیست.
You must constantly understand a barrage of endless questions, and you must instantly respond to them.
شما باید دائماً متوجه انبوهی از سوالات بی پایان شوید و خیلی سریع به آنها پاسخ دهید.
The teacher slowly builds the story by adding more details.
معلم خیلی آهسته با اضافه کردن اطلاعات بیشتر داستان را می سازد.
An important aspect of these stories is that the questions are always easy and your answers are always short.
یک بعد مهم از این داستان ها این است که سوالات همیشه آسان و جواب های شما همیشه کوتاست.
Most of the time, you will answer with only a couple of words.
در بیشتر اوقات به گروه کوچکی از کلمات پاسخ خواهید داد.
The focus of these stories is speed, not length.
تمرکز این داستان ها سرعت است، نه طول پاسخ ها.
Remember, to achieve the highest levels of English speaking, you must be fast.
به یاد داشته باشید برای به دست آوردن بالاترین سطح از مکالمه انگلیسی نیاز دارید سریع باشید.
You must understand and respond instantly.
شما باید فوراً متوجه داستان شوید و به آن واکنش نشان دهید.
As you listen, sometimes the teacher will ask a question and you won’t know the answer.
وقتی به داستان گوش می دهید ،گاهی معلم از شما سوالی می پرسد که جواب آن را نمی دانید.
When this happens, you are encouraged to immediately shout out a guess.
وقتی این اتفاق افتاد باید سریعاً پاسخی را حدس و فریاد بزنید.
So the process is a non-stop series of questions and answers.
پس این روندی از سوالات و پاسخ های بدون توقف است.
Through this process, you overwhelm your slow analytic brain.
در طول این روند، شما قسمت تحلیلی و آهستهی مغز خود را خاموش میکنید.
Because there are so many questions and you must answer so quickly.
چون سوالات زیادند و نیاز دارید سریعاً به آنها پاسخ دهید.
there simply isn’t time to think about grammar, vocabulary, or anything else.
زمانی برای فکر کردن به گرامر، واژگان یا چیز دیگری ندارید.
This is how listen-and-answer stories train you for speed.
از این طریق است که داستان های گوش بده – پاسخ بده سرعت شما را تمرین می دهند.
When you use these listen-and-answer stories, you teach yourself to understand quickly and to respond quickly.
وقتی که از این داستان ها استفاده می کنید، به خود آموزش می دهید که سریع متوجه شوید و سریع واکنش نشان دهید.
You have to speak quickly and automatically, without thinking.
باید سریع و خودکار بدون اینکه فکری اضافی داشته باشید صحبت کنید.
“What does that word mean?
بدون فکری همانند “معنی آن چه بود؟
” That’s why these stories are so powerful.
” .به این دلیل است که این داستان ها بسیار قدرتمند اند.
You learn to think in English, and you learn to speak quickly without translating.
شما یاد میگیرید که به انگلیسی فکر کنید و بدون ترجمه کردن سریع صحبت کنید.
How Mini-Stories Work
داستان های کوتاه چگونه کار می کنند؟
Let me give you a very easy and simple sample of a question-and-answer mini-story, just a couple of sentences.
اجازه دهید برای شما نمونه ای ساده و بسیار آسان از داستان های کوتاه را مثال بزنم، فقط در چند جمله کوتاه.
Now, imagine you have a short little story about a monkey.
حالا فرض کنید که داستانی کوتاه درباره میمون دارید.
In listen-and-answer stories, it would work this way.
داستان های گوش بده-پاسخ بده اینگونه کار می کنند.
As a teacher, I would say: “Class, there was a monkey.
به عنوان معلم از شما می پرسم:Class, there was a monkey.
Was there a monkey?
Was there a monkey?
” You would shout: “Yes!
شما فریاد می زنید Yes!
” You could also shout, “Yes, there was a monkey!
میتوانید اینگونه نیز فریاد بزنید Yes there was a monkey!
” but a one word answer is sufficient.
ولی جواب تک کلمه ای نیز کافی است.
Then I would say, “Was there a monkey or was there a girl?
سپس می گویم Was there a moneky or was there a girl?
You would immediately shout: “A monkey – a monkey.
شما سریعاً فریاد می زنید .A monkey…A monkey
And I would say, “Ah, so there was a monkey?
و دوباره میگویمAh so there was a monkey?
” Again, you would shout, “Yes, a monkey.
دوباره شما فریاد می زنید Yes, a monkey.
I would say, “Ah, I see there was a monkey.
می گویم Ah, I see… there was a monkey.
What was his name?
What was his name?
” Here you don’t know, so you guess quickly – John or Jim – anything – you would shout an answer as fast as possible.
اینجاست که شما اسم او را نمی دانید پس سریعاً حدس می زنید جان یا جیم یا هر چیز دیگر، شما اسمی را حدس زده و تا می توانید سریع فریاد بزنید.
“Actually,” I would say, “his name was Reggie.
در واقع می گویم: His name was Reggie.
Was Reggie a monkey or was Reggie a girl?
Was Reggie a moneky or was Reggie a girl?
” And you would shout again, “A monkey!
و دوباره شما فریاد می زنید A monkey.
This continues for twenty minutes or more, slowly building the story.
این روند به مدت بیست دقیقه یا بیشتر ادامه پیدا میکند و آهسته این داستان ساخته می شود.
I continue to ask more questions, and because you are constantly answering questions, you learn to think in English.
من به پرسیدن سوال های بیشتر ادامه می دهم و چون شما دائماً در حال پاسخ به سوالات هستید یاد می گیرید که به انگلیسی فکر کنید .
You learn to respond, to answer faster and faster in English.
یاد می گیرید که واکنش نشان دهید، تا سریع و سریعتر به انگلیسی پاسخ دهید .
Now of course, this example is very simple.
مشخصاً این مثالی بسیار ساده است.
My real mini-story lessons are longer and much more interesting, and there are a lot more questions.
داستان های کوتاه من طولانی تر و جالب تر هستند و سوالاتی بیشتر در آنها وجود دارد.
(You can download a free sample Effortless English lesson, including a listen-and-answer story, at: http://EffortlessEnglishClub.com/point-of-view-grammar.
(می توانید یک نمونه ساده و رایگان را دانلود کنید که شامل داستان گوش بده-پاسخ بده نیز می شود)http://EffortlessEnglishClub.com/point-of-view-grammar
) And when you use these lessons, you will gradually train yourself to think in English.
و وقتی که شما از این داستان ها استفاده می کنید، به تدریج خود را تمرین می دهید که به انگلیسی فکر کنید.
Listen-and-answer stories are a form of active brain exercise.
داستان های گوش بده-پاسخ بده نوعی از تمرین دادن مغز بصورت فعال است .
Because they are stories, you can visualize what’s happening.
چرا که آنها داستان اند، می توانید اتفاقاتی که در آن رخ می دهد را تصور کنید.
You learn the phrases, grammar and vocabulary in a meaningful context.
عبارات، گرامر و واژگان را در حالتی مفهومی یاد می گیرید .
Because the stories are strange and funny, you remember the English used in them much longer.
چون داستان ها عجیب و خنده دارند، انگلیسی استفاده شده در آنها را به مدت طولانی تری به یاد خواهید داشت.
Because you constantly answer questions, you learn to think and respond in English faster and faster.
چون دائماً در حال پاسخ دادن به سوالات هستید، یاد می گیرید که به انگلیسی فکر کنید و سریع و سریع تر واکنش نشان دهید.
In fact, a good listen-and-answer story skillfully combines all elements of the Effortless English system into one powerful learning tool.
در حقیقت، یک داستان گوش بده-پاسخ بده خوب، تمامی عناصر سیستم Effortless English را ماهرانه تلفیق کرده و به ابزاری برای یادگیری قدرتمند تبدیل ساخته است.
I know of no better tool for rapid improvement in spoken English.
من ابزاری بهتر از این، برای پیشرفت سریع انگلیسی گفتاری نمی شناسم.
HOW KNOWING THE CULTURE HELPS YOU SPEAK MORE FLUENTLY
چگونه دانستن فرهنگ به شما کمک می کند روان تر صحبت کنید.
When I put together mini-stories, I try to make them funny or strange so that they’re easy to remember.
وقتی که داستان های کوتاه را می سازم، سعی می کنم آنها را خنده دار و عجیب بسازم تا به یاد داشتن شان آسان شود.
I also try to reflect American culture.
همچنین سعی می کنم که فرهنگ آمریکایی را نشان دهم.
as youll see in the practice example at the end of this chapter.
در پایان این فصل به طور مثال شما تمرینی خواهید دید.
Why do I do this?
چرا این کار را انجام می دهم؟
Well, research has shown that you will learn a language more quickly if you can begin to identify with the culture.
تحقیقات نشان داده اند که شما یک زبان را اگر بتوانید با شناخت فرهنگ آن کشور شروع کنید سریع تر یاد خواهید گرفت .
For example, according to Dr. Stephen Krashen and contrary to popular belief, even people who learn English as an adult can develop a perfect accent.
بطور مثال بنا بر گفتهی دکتر استفن کرشن که مخالف اعتقاد عمومی مردم است، حتی مردمی که انگلیسی را به عنوان یک بالغ یاد می گیرند هم می توانند یک لهجه عالی بسازند.
What holds them back is not some inability to make new sounds, but rather their connection to their home country and its culture.
چیزی که آنها را از این قافله عقب نگه داشته، عاجز بودن از ساختن صدا های جدید نیست ،بلکه ارتباطشان با کشورشان و فرهنگشان است .
When a child comes to the U.S. and learns English, they really want to fit in, so they will do everything they can to be like other Americans Adults.
وقتی کودکی به آمریکا می آید و انگلیسی یاد می گیرد، می خواهد که خود را تطبیق دهد، پس او همه کار انجام می دهد تا بتواند همانند آمریکایی های بالغ شود.
on the other hand, have more established identities and tend to stay more rooted to their native culture.
به بیان دیگر، آنها هویت ایجاده شده دارند و سعی می کنند که بیشتر با فرهنگ بومی ارتباط عمیق ایجاد کنند.
But there are ways to get around this.
ولی راه هایی وجود دارد که به این منظور برسیم.
The best thing you can do if you’re trying to learn English is find some part of American culture that you really love (or British or Australian culture, if you’re studying English there), and can immerse yourself in.
بهترین راه برای انجام این کار این است که شما انگلیسی را از طریق قسمتی از فرهنگ آمریکایی یاد بگیرید که خیلی دوست دارید ) می تواند بریتانیایی، استرالیایی نیز باشد اگر انگلیسی را در آن یاد بگیرید و خود را در آن غرق کنید .
It can be anything – music, movies, food, martial arts, whatever – as long as you find it interesting.
می تواند هر چیزی باشد، موسیقی، فیلم، غذا، هنر های رزمی یا هر چیز دیگر که برای شما جذاب باشد.
It’s especially useful if you can find something that is unique to the culture, like American football, for example.
مخصوصاً اگر شما چیزی را در فرهنگی منحصر به فرد بیابید، مثلاً فوتبال آمریکایی.
Most important, you must connect to and share your interest with native English speakers who love the same thing.
( یک مورد مهم تر این است که شما با بومی زبانانی که همان مورد مشابه را دوست دارند ارتباط برقرار کنید و علایق خودتان را با آنها به اشتراک بگذارید.
Try it and see.
امتحان کنید و ببینید.
This will not only help you speak more fluently, but it will also help your pronunciation as well.
این به شما کمک می کند که روان تر صحبت کنید و همچنین به تلفظ شما نیز کمک خواهد کرد.
Movement and Mini-Stories
حرکات و داستان های کوتاه
I mentioned the importance of movement in earlier chapters.
من اهمیت حرکت داشتن را در فصول ابتدایی بیان کردم.
Dr. James Asher’s total physical response (TPR) system emphasizes the link between movement and learning.
روش” واکنش تمام بدنی “دکتر جمز اشر تاکید بر ارتباط میان حرکات و یادگیری دارد.
Blaine Ray’s TPRS method (Total Physical Response using Storytelling) links movement to stories.
روش “واکنش تماماً بدنی داستانی” آقای بلین ری، حرکات را با داستان ها مرتبط ساخته است .
Effortless English uses both systems.
Effortless English از هر دو سیستم استفاده می کند.
When I do a live event, one of the first things I tell my students is that they need to make listening to a mini-story a whole body activity.
وقتی که در کلاسی تدریس می کنم یکی از چیز هایی که به دانش آموزانم می گویم این است که نیاز دارند به داستان های کوتاه با فعالیت تماماً بدنی گوش دهند.
Much of the power of (listen-and-answer) mini-stories comes from how powerful your responses are.
بیشتر قدرت داستان های کوتاه از این می آید که پاسخ های شما چقدر قدرتمند باشد.
In any (listen-and-answer) mini story, you will hear only three types of sentences.
در هر داستان کوتاه شما به سه گونه جملات گوش می دهید.
You must respond to each type of sentence in a particular way.
باید به هر کدام از این جملات به شیوه ای خاص گوش دهید.
The first type of sentence is a statement.
اولین قسمت از جملات، یک شرح از داستان است.
A statement is not a question, but you should still respond by saying “ahhhhhhhhh.
شرح دادن، سوال نیست ولی شما با گفتن آاااااا به آن واکنش نشان می دهید.
” Remember, stronger movements and emotions are more powerful.
به یاد داشته باشید حرکات و احساسات با شدت بیشتر، قوی تر هستند.
so don’t just say “ahhhh,”.
پس نگویید آاه.
shout it and move your body at the same time.
فریاد بزنید و بدنتان را همزمان حرکت دهید.
Pretend the statement is the most interesting information you have ever heard!
وانمود کنید که صحبت های گوینده مهم ترین و جالب ترین اطلاعاتی است که تا به حال شنیده اید.
Nod your head and smile as you respond.
سرتان را به نشانه تایید تکان دهید و همزمان که واکنش نشان می دهید لبخند بزنید.
The second type of sentence is a question you know the answer to.
دومین نوع از جملات، سوالی است که شما جواب آن را می دانید.
When you hear this kind of sentence, you want to shout an answer as loud as you can, using a full body gesture that shows you’re really excited about it.
وقتی که این گونه جملات را می شنوید، تا می توانید جواب را بلند فریاد بزنید و همزمان با این کار از ژست های مختلف استفاده کنید که نشان دهد واقعاً هیجان زده اید.
Exaggerate.
اغراق بورزید .
Throw your arms up as you shout, “Yes!
دستانتان را همزمان که می گویید بله به بالا ببرید.
The third and final type of sentence you will hear in a mini story is a question where you don’t know the answer.
سومین نوع از جملات، که در داستان های کوتاه می شنوید سوالاتی اند که شما جواب آن را نمی دانید.
As I mentioned previously, in this case your job is to shout a guess as quickly as possible.
همانطور که قبلا به آن اشاره کردم در این شرایط کار شما این است که یک حدس را تا جای ممکن سریعاً فریاد بزنید.
As with the other sentence types, shout your guess loudly and use exaggerated gestures as you do so.
همانند نوع اول و دوم حدس خود را فریاد بزنید و از ژست های اغراق آمیز استفاده کنید.
The combination of speed, shouting, and movement locks in the memory of the sentence.
تلفیق سرعت، فریاد، حرکت جمله را در حافظه شما هک می کند.
Instead of just sound, you’re getting sound and movement and emotions.
به جای فقط صدا، شما صدا، حرکت و احساسات را با هم درک می کنید.
You’ll need fewer repetitions to remember it.
نیاز به تکرار کمتری برای حفظ کردن دارید.
You’ll also start to connect speaking English to that excited enthusiastic feeling because, at the same time, you are creating a positive anchor.
همچنین با اینکار ارتباطی میان انگلیسی صحبت کردن با احساس شوق ایجاد می کنید، چرا که همزمان یک آنکراژ مثبت می سازید.
There’s no stress with mini-stories because anyone can say yes or no.
استرسی در داستان های کوتاه وجود ندارد چون همه می توانند بگویند بله یا خیر.
That’s why the questions are designed to be super easy.
به این دلیل است که سوالات طراحی شده بسیار آسان هستند .
It is not a memory exercise, it’s a response exercise.
این تمرین حفظ کردن نیست، تمرین واکنش نشان دادن است.
You bypass the whole analysis part and go straight into fast responses.
شما قسمت تجزیه کننده مغز خود را کامل حذف می کنید و مستقیم به سراغ سریع پاسخ دادن می روید.
Another exercise we do at live events is story retelling.
تمرینی دیگر که در کلاس هایم انجام می دهم بازگو کردن داستان هاست.
Once students have listened to a story and they know it well, they retell it to a friend.
وقتی که دانش آموزان به یک داستان دوباره گوش می دهند آن را خوب می شناسند، سپس برای یکی از دوستان خود بازگو می کنند.
They stand up and use their whole body with big, strong gestures and tell the story in a loud, enthusiastic voice.
آنها می ایستند و از کله بدن خود با ژشت های قوی استفاده می کنند و داستان را با صدایی بلند و پر از شوق می گویند.
The idea is to tell the story as quickly as possible, focusing on speed, not accuracy.
ایده اصلی این است که داستان را تا می توانند سریع بگویند و به سرعت متمرکز باشند نه به دقت.
You will do this as well.
شما نیز این کار را انجام می دهید.
After you have mastered the questions and answers, turn off the audio mini story In a peak emotional state, retell the story out loud as fast as you can.
وقتی که به سوال و جواب ها مسلط شدید فایل صوتی داستان کوتاه را قطع کنید و با حسی قدرتمند داستان را با صدای بلند و با سرعت زیاد بازگو کنید.
Shout the story and use big gestures as you speak.
داستان را فریاد بزنید و موقع صحبت ژست بگیرید.
Make it a game and aim for speed.
این را تبدیل به یک بازی کنید و به دنبال سرعت باشید.
It’s okay to make a mistake and it’s even okay to change the details of the story.
مشکلی با اشتباه کردن وجود ندارد و حتی می توانید اطلاعات داستان را تغییر دهید.
Just practice speaking as fast as you possibly can.
فقط صحبت کردن را تا جایی که می توانید تمرین کنید.
The point is that the best learning happens when you are in a peak state, involved and active.
نکته اینجاست که بهترین بازده یادگیری زمانی رخ می دهد که در بهترین حالت خود، فعال و درگیر با موضوع باشید.
My live lessons are like “English rock concerts” and everyone has tremendous energy.
درس های زنده من همانند کنسرت های راک هستند و همه انرژی عظیمی دارند.
To recreate this at home, put on your favorite music.
برای ایجاد این حس در خانه آهنگ مورد علاقه خود را پخش کنید.
Close the door so no one can see you.
درها را ببندید تا کسی شما را نبیند.
Now jump around just before you do the mini-story.
حالا قبل از گوش دادن به داستان های کوتاه شروع به پریدن به این ور و آن ور کنید.
Feeling energized, begin listening to the mini-story.
پر انرژی باشید گوش دادن به داستان های کوتاه را شروع کنید.
As you’re doing the mini\- story, get excited.
همانطور که داستان های کوتاه را انجام می دهید هیجان زده شوید.
Get crazy.
از خود بی خود شوید.
Really shout out the answers.
جواب ها را فریاد بزنید.
Finish with a fast retelling of the story.
و در آخر با بازگویی سریع داستان را به اتمام برسانید.
Remember, the more powerful your responses are and the more energy you use, the deeper your learning will go.
به یاد داشته باشید که هر چه واکنش های شما قوی تر باشد و هر چه انرژی که استفاده می کنید بیشتر باشد، یادگیری شما عمیق تر خواهد بود.
Practice Exercise
تمرین
Here is a more advanced mini-story, without the questions.
این داستانی کوتاه بدون سوال و پیشرفته است.
Note: the bolded words are the vocabulary I would teach my students in advance at a seminar.
کلمات پر رنگ شده کلماتی اند که من قبلاً در یکی از همایش هایم آموزش داده ام.
I’ve included part of the transcript to give you an idea.
بخشی از متن را برای شما قرار دادم تا ایده ای به شما بدهم.
For a full audio version of this lesson, including the questions, go to:
برای نسخه کاملاً صوتی از این درس که شامل سوالات است به لینک زیر مراجعه کنید
Point Of View Grammar
Point Of View Grammar
Listen and Answer Mini Story: The Race
داستان کوتاه گوش بده-پاسخ بده : مسابقه
It’s five o’clock and Allen is riding his motorcycle in San Francisco.
It’s five o’clock and Allen is riding his motorcycle in San Francisco.
He is riding down Van Ness Street and comes to a stop light.
He is riding down Van Ness Street and comes to a stop light.
A red Ferrari pulls up next to him.
A red Ferrari pulls up next to him.
The driver’s wearing dark sun glasses.
The driver’s wearing dark sunglasses.
He looks over at Allen.
He looks over at Allen.
Allen looks at him and realizes that the driver is Tom!
Allen looks at him and realizes that the driver is Tom!
Tom sneers at Allen.
Tom sneers at Allen.
He says, “When the light turns green, let’s race.
He says, “When the light turns green, let’s race.
Allen says, “All right, you’re on!
Allen says, “All right, you’re on!
Tom says, “I’m gonna smoke you!
Tom says, “I’m gonna smoke you!
Allen says, “You wish.
Allen says, “You wish.
I’m gonna beat you and your sorry-ass car.
I’m gonna beat you and your sorry-ass car.
Allen and Tom wait at the light.
” Allen and Tom wait at the light.
They rev their engines.
They rev their engines.
Suddenly, the light turns green.
Suddenly, the light turns green.
Allen and Tom take off!
Allen and Tom take off!
They zoom down Van Ness at top speed.
They zoom down Van Ness at top speed.
Tom is winning.
Tom is winning.
But suddenly, blue and red lights appear behind Tom – it’s the police.
But suddenly, blue and red lights appear behind Tom – it’s the police.
They pull him over.
They pull him over.
Allen zooms past Tom, laughing.
Allen zooms past Tom, laughing.
He yells, “Better luck next time!
He yells, “Better luck next time!
Allen is the winner!
” Allen is the winner!
Download the audio version of this story, including the questions.
نسخه صوتی این داستان را دانلود کنید که شامل سوالات است.
Listen and respond to the story every day for seven days or more (and remember, more is better because of deep learning).
به داستان گوش دهید و هر روز به مدت هفت روز یا بیشتر به آنها پاسخ دهید ) .به یاد داشته باشید بیشتر بهتر است چون یادگیری عمیق مهم است.
Each time you finish listening and responding, turn off the audio and retell the story as fast as possible.
( هر وقت که گوش دادن و پاسخ دادن را تمام کردید فایل صوتی را متوقف کنید و داستان را تا جایی که می توانید سریع بازگو کنید.
Notice as your speaking gets faster each day.
متوجه می شوید که سرعت مکالمه شما هر روز بیشتر می شود.