دوره های زبان انگلیسی

۲۶. آرچی و الاغش

فصل بخش اول – آرچی و الاغش Old Archie needed some money. آرچی پیر به مقداری پول احتیاج داشت. He decided to sell his donkey. او تصمیم گرفت الاغش را بفروشد. So he and his son Tom went to town. پس او و پسرش، تام، به شهر رفتند. It was situated many miles away. چندین …

۲۶. آرچی و الاغش ادامه »

۲۵. برکه‌ی جو

فصل بخش اول – برکه‌ی جو Joe made the world a better place. جو دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کرد. He got the idea to do that at school. ایده‌ی این کار در مدرسه به سرش زد. He watched a video there. او در آنجا ویدیویی تماشا کرد. It was about a factory. درباره‌ی …

۲۵. برکه‌ی جو ادامه »

۲۴. رابطه‌ی دوستانه‌ی قدرتمند

فصل بخش اول – رابطه‌ی دوستانه‌ی قدرتمند Tim was the strongest man in the town. تیم قوی‌ترین مرد شهر بود. When he played sports, he always won. وقتی ورزش می‌کرد، همیشه برنده بود. He performed and exercised in the public park. او در پارک عمومی اجرا و ورزش کرد. He did this to show everyone …

۲۴. رابطه‌ی دوستانه‌ی قدرتمند ادامه »

۲۳. کمپ

فصل بخش اول – کمپ Stacie wanted to stay at a nice hotel for vacation. استیسی می‌خواست برای تعطیلات در هتلی زیبا اقامت کند. But her parents sent her to a terrible camp instead. اما والدینش در عوض او را به اردوگاهی وحشتناک فرستادند. For breakfast, Stacie liked fresh juice and chocolate milk, but she …

۲۳. کمپ ادامه »

۲۲. جایزه‌ی بهتر

فصل بخش اول – جایزه‌ی بهتر Jenny delivered food for a restaurant. جنی غذا به یک رستوران غذا تحویل داد. She read the newspaper and said, “Uh-oh”. او روزنامه را خواند و گفت: «اوه-اوه». There was a story about a thief. داستانی درباره‌ی یک دزد بود. He stole food, and no one had seen him. …

۲۲. جایزه‌ی بهتر ادامه »

۲۱. کیتی

فصل بخش اول – کیتی I first met 8-year-old Katy on a rainy afternoon. من اولین بار در یک بعدازظهر بارانی با کتی هشت‌ساله آشنا شدم. I was a nurse at a hospital. من پرستار بیمارستان بودم. The clerk at the desk told me about Katy. دفترداری که پشت میز کار بود درباره‌ی کیتی به …

۲۱. کیتی ادامه »

۲۰. هفت شهر طلا

فصل بخش اول – هفت شهر طلا Many years ago, a Spanish officer named Coronado heard the story of seven great cities. سال‌ها پیش، افسری اسپانیایی به‌نام کرونادو داستان هفت شهر بزرگ را شنید. “The walls of these cities are made of gold,” his friends told him. دوستانش به او گفتند: «دیوارهای این شهرها از …

۲۰. هفت شهر طلا ادامه »

۱۹. کشتی شکسته

فصل بخش اول – کشتی شکسته Simon Yates was a lawyer. سایمون یتس وکیل بود. He helped many people. او به افراد زیادی کمک کرد. However, he was not a nice man. با این حال، مرد خوبی نبود. His policy was to help only rich people. سیاست او این بود که فقط به افراد ثروتمند …

۱۹. کشتی شکسته ادامه »

۱۸. سالم بخور

فصل بخش اول – سالم بخور It is important to eat healthy food. خوردن غذای سالم مهم است. There are five main healthy food groups. پنج گروه اصلی غذایی سالم وجود دارد. They are grains, fruits, vegetables, protein, and dairy. غلات، میوه‌ها، سبزیجات، پروتئین و لبنیات. A food pyramid can show you how much of …

۱۸. سالم بخور ادامه »

۱۷. مسابقه برای آب

فصل بخش اول – مسابقه برای آب There was a town next to a river. شهری کنار رودخانه بود. The people there had a lot of water. مردم آنجا آب زیادی داشتند. But they wasted it. اما آن را هدر دادند. That made the Sky angry. این باعث عصبانیت آسمان شد. It said, “If you …

۱۷. مسابقه برای آب ادامه »

پیمایش به بالا